-
علی اطهری کرمانی(عاشقم)
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 14:04
عاشـقم ، سوخـته ام، وا بـگذارید مرا لحـظه ای با دل شـیدا بـگذاریـد مرا من در افـتاده ام از پـا ای همـسفـران بـبرید از من و تنـها بـگذاریـد مـرا سرنوشت من ودل بی سرو سامانی بود بـقضا و قـدر اینـجا بگـذاریـد مـرا عـاقـلان راه سلامـت بـشما ارزانـی منـکه مجنونم و رسـوا بـگذاریـد مـرا خسته و کوفته از شور و شر زندگیم یکـدم...
-
حسین منزوی(لبخند)
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 14:03
ای غنچه ی دمیـده ی من یک دهن بخند خورشید من!ستاره ی من ! باغ من ! بخند افسرده خنده بر لب گل پـیش روی تو ای خرمـن شکوفه و گل ، ای چمـن بخند ای گرمپوی گرم تر از عطـر گل ، برقص ای خـوبـروی خوبـتر از نسـترن بـخند تا خون نور در رگ شب های مـن دود یک لحظه ای سپیده ی سیمین بدن بخند ای خنده های دلکش و روشنـگرت مرا تنـها...
-
راه زندگا نی(شهریار)
یکشنبه 20 مردادماه سال 1387 14:03
جوانی شمع ره کـردم که جـویم زندگانی را نجستم زندگانی را و گـم کردم جـوانـی را کنون با بار پـیری آرزومنـدم که برگـردم بدنبـال جـوانی کـوره راه زنـدگـانـی را بیاد یار دیـرین کاروان گمـکرده را مـانم که شب در خواب بیند همـرهان کاروانی را بهـاری بود و ما را هم شبـابی و شـکر خـوابی چه غفلت داشتیم ای گل شبیخون خزانی را سـخن...
-
استاد شهریار
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 14:53
غنای غم از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل اما چه غم غمی که خدا میدهد به دل گریان فرشته ایست که در سینه های تنگ از اشک چشم نشوونما میدهد به دل این صبر تلخ و نغمه شیرین طبیب ماست با اشک شور خودکه شفا میدهدبه دل چون شیر مادران که بود مستحیل خون غم هم به استحاله غذا مید هد به دل غم صیقل خداست زما مگیر این جوهر جلی که جلا...
-
یه شعر زیبا از رضا صادقی
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 14:52
دل ما اونقدره پاره است موندنش مرگ دوباره است آسمون سینه ما خیلی وقت بی ستاره است هیمینی که باقی مونده واسه دلخوشی تو بشکن تیکه تیکه ها مو بردن آخرینش ام تو بکن نمیخوام بگذره عمری خسته شی واسه فریبم یقه تو نمیگیره هیچ کس آخه من این جا غریبم بزن و برو عزیزم مثل هر کس که زدو برد طفلی این دل که همیشه به گناه دیگرون مرد.
-
باز هم غم
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 14:50
من همان دریای غصه در کویر خشک و خسته با سوار بی سواری میروم می دوم دنبال یک یار یار من شد خارو خاشاک با زبان بی زبانی می زنم حرف این دل بر در و دیوار من گناهم بی گناهی است جرم من همچون سرابی است... پس چاره ای نیست جز رفتن و مردن چون اسیری بسته بر دار.
-
کار چشمات
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 14:49
گناهی ندارم ولی قسمت اینه که چشمای کورم به راهت بشینه برای دل من واسه جسم خسته ام منی که غرورو تو چشمات شکستم سر از کار چشمات کسی در نیاورد که هرکی تو رو خواست یه روزی بد آورد واسه من که بر عکس کار زمونه یکی نیست که قدر دلم رو بدونه هنوزم زمستون به یادت بهاره تو قلبم کسی جز تو جایی نداره صدای دلم ساز ناسازگاره سکوتم...
-
عاشق گل
پنجشنبه 17 مردادماه سال 1387 14:44
ازفاطمه اکتفا به نامش نکنید نشاخته توصیف مقامش نکنید هرکس که دراو محبت زهرا(ص) نیست علامه اگر هست سلامش نکنید. ......... عاشقی را شرط اول ناله و فریاد نیست تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست عاشقی مقدور هر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیست. /////////// la la la la,bekhab,donya khasise vase kamtar kasi khub minevise...
-
زندگی بی عشق اگر باشد......
دوشنبه 7 مردادماه سال 1387 21:13
زندگی بی عشق اگر باشد لبی بی خنده است/ بر لب بی خنده بایدجای خندیدن گریست میرسد روزی که روز ها را بی من سر کنی میرسد روزی که مرگ یار را باور کنی میرسد روزی که تنها د رکنار قبر من شعر های کهنه ام را مو به مو ازبر کنی .................. زندگی هنگامه فریادهاست / سر گذشتی از گذشت یادهاست زندگی تکرار جان فرسودن است / رنج...
-
من دگر سوی چمن هم سر پروازم نیست/که پر بازم اگر هست دل بازم نیست
دوشنبه 7 مردادماه سال 1387 21:06
هرکه عاشق شه جفا بسیار می باید کشید بهر یک گل منت از صد خار می باید کشید من به مرگم راضیم اما نمی آید اجل بخت بد بین از اجل هم ناز می باید کشید ..................... کاش بودی تا دلم تنها نبود / تا اسیر غصه ی فردا نبود کاش بودی تا فقط باور کنی / بی تو هرگز زندگی زیبا نبود کاش می شد قلب ما از یاس بود / تک تک گل برگ آن...
-
حسین منزوی
دوشنبه 7 مردادماه سال 1387 13:49
مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستان غبارآلود ودور یا خزانی خالی از فریاد وشور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روز پوچی همچو روزان دگر سایه ای زامروزها دیروزها دیدگانم همچو دالانهای تار گونه هایم همچو مرمرهای سرد ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریاد...
-
مرگ گل
شنبه 5 مردادماه سال 1387 21:13
مرا مادر کفن پوشان ز جسم پر گناه من مرا آهسته خاکم کن تو ای تنها پناه من مکن بر مرگ من زاری برو آهسته خواب امشب که شد یک لات آواره جدا از این جهان امشب ................... از آن زمان که آلوده گشت دست حضرت قابیل به خون حضرت هابیل آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود زمان گشت و گشت و گشت ای دریغا آدمیت بر نگشت...
-
fooroog Farokhzad
شنبه 5 مردادماه سال 1387 21:01
مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبار آلود و دور با خزانی خالی از فریاد و شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روز پوچی همچو روزان دگر سایه ز امروزها دیروزها دیدگانم همچو دالانهای نور گونه هایم همچو مرمرهای سرد ناگهان خوابی مرا خواهد ربود من تهی خواهم شد از فریاد...
-
ترانه از داریوش
شنبه 5 مردادماه سال 1387 20:54
دلم مثل دلت خون، شقایق/ چشام دریای بارون، شقایق/ مثل مردن میمونه دل بریدن/ ولی دل بستن آسونه شقایق/ شقایق درد من یکی دوتا نیست/ آ خه درد من از بیگانه ها نیست/ کسی خشکیده خون من رو دستاش/ که حتی یک نفس از من جدا نیست/ شقایق وای شقایق، گل همیشه عاشق/ شقایق اینجا من خیلی غریبم/ آخه اینجا کسی عاشق نمی شه/ عزایِش، غصهَ ش،...
-
افتادن در گل لای ننگ نیست ننگ آن است که آنجا بمانی
دوشنبه 24 تیرماه سال 1387 20:59
شاید اشتباهه اما عاشقا دروغ می گن ادمای مهربون و با وفا دروغ می گن اونا که می گن که تا همیشه دیوونتونن بذا بی پرده بگم که به شما دروغ می گن اونا که می ان به این بهونه ها که اومدن از توی شهر قشنگِ قصّه ها دروغ می گن اونا که فدات بشم تکیه کلامشون شده به تموم آسمونا به خدا دروغ می گن اونا که با قسم و آیه می خوان بهت بگن...
-
یک لبخند بزرگتری آثار هنری است که می توانیم به دیگران هدیه کنیم
دوشنبه 24 تیرماه سال 1387 20:49
سلام ادم بعضی وقتا به خرییت هایی تو زندگیش میکنه که نمی دونه که واسه درست کردنش چی کار کنه الان منم تو همون حالتم... اعصاب خراب , ناراحت,دپرس...و این که درمونده شدم که چه جوری این گندمو درست کنم ..... تو این جاست که ادم میگه خدایا یه جوری ردیفش کن دیگه (دمت گرم خدا جون ) تو وبلاگ شریعتی یه جمله ی با حال بود : زندگی را...
-
من خراب دل خو یشم نه خراب کس دیگر
دوشنبه 24 تیرماه سال 1387 20:45
پیش خودم دل بستمو بهش نگفتم حرفمو حتی نگاه عاشقش باز نشکست طلسممو خواستم بگم هرچی که هست مهر سکوتم نشکست بغضی گلومو باز گرفت من کم شدم اون نشکست راستش زبونم بند اومد بختک رو واژه سایه زد خواستش که راهتم کنه من موندمو سکوتو درد . . . بقیه رو تو ترانه های رضا صادقی دنبالش بگردین دعا کنین همه به عشقشون اگه خدا صلاح بدونه...
-
تنهایی
یکشنبه 16 تیرماه سال 1387 13:00
«هیچ کس ویرانیم را حس نکرد وسعت تنهاییم را حس نکرد درمیان خنده های تلخ من گریه ی پنهانیم را حس نکرد در هجوم لحظه های بیکسی درد بیکس ماندنم را حس نکرد انکه با اغاز من مانوس بود لحظه ی پایانیم را حس نکرد»
-
ارزش ثروت
یکشنبه 16 تیرماه سال 1387 12:45
«به گورستان سفر کردم کم وبیش بدیدم حال ثروتمند و درویش نه درویشی از آنجا بی کفن ماند نه ثروتمند بَرَد از یک کفن بیش»
-
به نام تک مکانیک دلهای عاشق
یکشنبه 16 تیرماه سال 1387 12:43
«گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم که دگر باره از این گونه خطاها نکنم بوسه دادی و چو برخواست لبم از لب تو توبه کردم که دگر باره از این گونه خطاها نکنم» ................................... «کنم هر شب دعایی کز دلم بیرون رود مهرت ولی آهسته میگویم الهی بی اثر باشد» .................................... «بلبل نیستم که بر...
-
عاشق
شنبه 15 تیرماه سال 1387 13:39
عاشقی را شرط اول ناله و فریاد نیست هرکه از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست عاشقی مقدور هر عیاش نیست غم کشیدن صنعت نقاش نیست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 تیرماه سال 1387 00:22
منم عاشق مرا با غم سازگار است تویی مهشوق تو را با غم چه کار است
-
این امانت بهر روزی چند روزی دست ماست(زندگی)
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 19:50
به نام خدا * ماکه بودیم نبودیم کسی _ کشت مارا غم بی هم نفسی _ ما که رفتیم همه یار شدند _ ما که خفتیم همه بیدار شدند _ قدر آیـینه بدانید که هست _ نه آن لحظه که افتـاد شکسـت. * فرق آموزگاربا روزگار: آموزگاراول درس می دهد بعد امتحان می گیرد ا مّا روزگار اول امتحان می گیرد بعد درس می دهد. * محبّت مثل سکه میمونه اگه بیفته...
-
به نام الله معبود عابدان معشوق عاشقان مقصود قاصدان
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 19:34
تهران و تهرانی (گله ی یکنفر سرباز آذربایجانی) الا ای داور دانا تو می دانی که ایرانی چه منتها کشید از دست این تهران و تهرانی چه طرفی بست ازین جمعیّت ایران جز پریشانی چه داند رهبری سر گشته ی صحرای نادانی چرا مردی کُند دعوی کسی کو کمتر است از زن الا تهرانیا انصاف میکن خر تویی یا من تو ای بیمار نادانی چه هذیان و هدر گفتی...
-
باز هم پاییز از راه رسید....
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 19:31
پاییز فصل هزار رنگ و هزارخاطره ،فصل دوستیهای هزار ساله،فصل زرد نارنج و ترنج ، فصل مهر و مهربانی، فصل شورونشاط نوجوانی ایست پاییز همیشه یک دنیا تازگی و یک بغل حرفهای تازه و شنیدنی دارد. فصل ایست که برگهایش همه خواندنی ایست وهیچ کس از دوره ی آن خسته ودلزده نمی شود.خاطرات پاییز پشت نیمکتهای چوبی وخط خطی شده و روی تخته...
-
عشق را از کسی طلب نکن
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 19:27
بسمه تعالی 1- ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺷﻮﺧﻲ ﺳﺮﺩ ﺁﺩﻣﻬﺎﺳﺖ، ﺑﺎﺯﻱ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﮔﺮﮔﻢ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﺳﺖﻭﺍﺳﻪ ﻛﺸﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭ ﻣﻦ ﻭ ﺗﻮ ﺩﻭﺳﺘﻲ ﺗﻮﻃﺌﻪ ﺛﺎﻧﻴﻪ ﻫﺎﺳﺖ. 2- ﻣﺜﻞ ﺷﻘﺎﻳﻖ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻛﻦ:ﻛﻮﺗﺎﻩ ﺍﻣﺎ ﺯﻳﺒﺎ،ﻣﺜﻞ ﭘﺮﺳﺘﻮ ﻛﻮﭺ ﻛﻦ:ﻓﺼﻠﻰ ﺍﻣﺎﻫﺪﻓﻤﻨﺪ،ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﺑﻤﻴﺮ:ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺍﻣﺎ...ﻋﺎﺷﻖ. 3- ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﻪ ﮔﻞﻧﻴﻠﻮﻓﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ ﮐﺮﺩﻡ ﺗﺮﺱ ﺗﻤﻮﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻨﻢ ﻳﻪ ﺭﻭﺯﻣﺜﻞ ﮔﻞ ﻧﻴﻠﻮﻓﺮﺗﻨﻬﺎ...
-
ﺑﺮای ﻋﺸﻖ ﻣﺒﺎرزه ﮐﻦ وﻟﯽ ھﺮﮔﺰ ﻋﺸﻖ را از ﻛﺴﻲ ﮔﺪاﯾﯽ ﻧﮑﻦ
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 19:22
1- وﻗﺘﯽ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺑﻮدﯾﻢ دﻻﻣﻮن ﺑﺰرگ ﺑﻮد وﻟﯽ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰرگ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ دﻟﺘﻨﮕﯿﻢ ﮐﺎش ﮐﻮﭼﯿﮏ ﻣﯽ ﻣﻮﻧﺪیم ﺗﺎ ﺣﺮﻓﻬﺎﻣﻮﻧﻮ از رو ﻧﮕﺎﻫﻤﻮن ﺑﻔﻬﻤﻦ 2- آى ﺧﺪا دﻟﮕﯿﺮم ازت آى زﻧﺪﮔﻰ ﺳﯿﺮم ازت آى زﻧﺪﮔﻰ ﻣﯿﻤﯿﺮم و ﻋﻤﺮم رو ﻣﯿﮕﯿ ﺮم ازت اﯾﻦ ﻏﺼﻪ ﻫﺎى ﻟﻌﻨﺘﻰ از ﺧﻨﺪه دورم ﻣﯿﮑﻨﻦ اﯾﻦ ﻧﻔﺲ ﻫﺎى ﺑﻰ ﻫﺪف زﻧﺪه ﺑﻪ ﮔﻮرم ﻣﯿﮑﻨﻦ ﭼﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎى ﺧﻮﺑﯿﻪ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻫﺎى...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 19:20
ای دیر به دست آمده بس زود برفتی آتش زدی اندر من و چون دود برفتی چون آرزوی تنگ دلان دیر رسیدی چون دوستی سنگ دلان زود برفتی زان ژیش که در باغ وصال تو دل من از داغ فراق تو فراسود برفتی ناگشته من از بند تو آزاد بجستی ناکرده مرا وصل تو خوشنود برفتی آهنگ به جان من دل سوخته کردی چون در دل من عشق بیفزود برفت ........ در خیال...