عاشقانه

تواضع نردبان بلندی است

عاشقانه

تواضع نردبان بلندی است

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند ..

معنی کور شدن را گره ها میفهمند ..

سخت بالا بروی ساده بیایی پایین ..

قصه ی تلخ مرا سر سر ه ها میفهمند .

یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن ..

چشمها بیشتر از پنجره ها میفهمند ..

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم

فقط سوختنی نیست …

خوردنی هم هست …

من یک جنگل چوب سادگی ام را خورده ام …