عاشقانه

تواضع نردبان بلندی است

عاشقانه

تواضع نردبان بلندی است

مرگ گل

مرا مادر کفن پوشان ز جسم پر گناه من

مرا آهسته خاکم کن تو ای تنها پناه من

مکن بر مرگ من زاری برو آهسته خواب امشب

که شد یک لات آواره جدا از این جهان امشب

...................

از آن زمان که آلوده  گشت دست حضرت قابیل به خون حضرت هابیل

آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود

زمان گشت و گشت و گشت ای دریغا آدمیت بر نگشت

..................

هر کس بد ما به خلق گوید

ما سینه ی او نمیخراشیم

ما خوبی او به خلق گوییم

تا هردو دروغ گفته باشیم

...................

یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه

یک روز رسد نشاط به اندازی ی دشت

افسانه زندگی چنین است عزیز

در سایه ی کوه باید از دشت گذشت 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
عاشقانه یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 00:56

خوشحال شدم دیدم امدی سراغ عاشقانه ها کم کم نگران شدم فقط کاش میدونستم واقعا عاشقی /؟

من هم خیلی خوشحال شدم که به وبلاگ سری زدید و از وقت خود صرف کردید. بله من هم یکی از همان عاشقای واقعی هستم

man یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:01

سلام
جدا که شعر باحالی نوشتی تو این قسمت سوم واقعا که در مورد من صدق میکنه بزرگ نوشتمش و زدم تو اتاقم تا هر روز ببینم و اروم شم از دست کارهای ادما ی دورویی که تو این دنیان!!!!
در هر حال مرسی حاجی جون

ممنونم . نظر لطف تون.

خیلی ها هستن از این گونه شعر ها خوششون میاد. چون به قول خودتون آدم دورو تو این دنیا زیادن.

BOOکوچولو یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:14

سلام همکلاسی چطوریانی وبلاگتم مبارک خوش میگذره وبلاگ نویسی

سلام همشهری

سلام هم دانشگاهی

سلام هم مهد غولکی

تو چطورایی

با وجود نظرات شما چرا وبلاگ نویسی خوش نگذره

man یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 23:26

سلام
اینم یه شعریه از دکتر شریعتی :اسمش عشقه:
عشق در اوج اخلاصش به ایثار رسیده است و در اوج ایثارش به قساوت!!!!
(به نظرم در مورد خیلی ها صدق می کنه)

ممنون از شعری که نوشتید در روز های آینده حتما میزنم رو پست.
اوکی؟

اون هم نظر شماست و نظر هرکی برای خوش ارزش داره و نظرات متفاوت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد