ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
مرا مادر کفن پوشان ز جسم پر گناه من
مرا آهسته خاکم کن تو ای تنها پناه من
مکن بر مرگ من زاری برو آهسته خواب امشب
که شد یک لات آواره جدا از این جهان امشب
...................
از آن زمان که آلوده گشت دست حضرت قابیل به خون حضرت هابیل
آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود
زمان گشت و گشت و گشت ای دریغا آدمیت بر نگشت
..................
هر کس بد ما به خلق گوید
ما سینه ی او نمیخراشیم
ما خوبی او به خلق گوییم
تا هردو دروغ گفته باشیم
...................
یک روز رسد غمی به اندازه ی کوه
یک روز رسد نشاط به اندازی ی دشت
افسانه زندگی چنین است عزیز
در سایه ی کوه باید از دشت گذشت