ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
غنای غم
از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل
اما چه غم غمی که خدا میدهد به دل
گریان فرشته ایست که در سینه های تنگ
از اشک چشم نشوونما میدهد به دل
این صبر تلخ و نغمه شیرین طبیب ماست
با اشک شور خودکه شفا میدهدبه دل
چون شیر مادران که بود مستحیل خون
غم هم به استحاله غذا مید هد به دل
غم صیقل خداست زما مگیر
این جوهر جلی که جلا می دهد به دل
دل ما اونقدره پاره است
موندنش مرگ دوباره است
آسمون سینه ما خیلی وقت بی ستاره است
هیمینی که باقی مونده
واسه دلخوشی تو بشکن
تیکه تیکه ها مو بردن
آخرینش ام تو بکن
نمیخوام بگذره عمری
خسته شی واسه فریبم
یقه تو نمیگیره هیچ کس
آخه من این جا غریبم
بزن و برو عزیزم
مثل هر کس که زدو برد
طفلی این دل که همیشه به گناه دیگرون مرد.
عاشقی را شرط اول ناله و فریاد نیست
هرکه از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدور هر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست