عاشقانه

تواضع نردبان بلندی است

عاشقانه

تواضع نردبان بلندی است

گریه کردم........

  نشستم به بخت خودم گریه کردم

 دوباره  به   حال   بدم  گریه کردم 

 عجب روزگاری ٬ عجب سرنوشتی

 به بخت بد و روزگار خودم گریه کردم 

 ملک  بودم   و   آدمی   گشته ام

 و من زین که " آدم " شدم گریه کردم 

  دروغ  و  دورویی ٬ وفا را ؟  نجویی

 چه دردی چه زخمی باز هم گریه کردم 

 تنفر   ز  مهر  و خیانت  به پاکی

 من  اما  به حال  دلم گریه کردم 

  کجا شد مروت چه شد سادگی؟

 ندانم  چرا   باز هم  گریه کردم؟ 

 نشستم ٬شکستم ز نیرنگ یاران

 چو دیدم  جفا با دلم ٬ گریه کردم 

 پناه غمی  اشک  !  فریاد غم

 ز دست  دل و بار غم گریه کردم 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
سید دوشنبه 16 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 19:41 http://garos-azar.blogsky.com

با سلام

از آنجایی که وبلاگ ما مسائل و مشگلات آذربایجان را از جمله زنجان را مطرح میکند و از سویی هم همشهری هستیم ؛ از شما همشهری محترم انتظار داریم به ما لینگ بدهید؛ تا جوانان ما بیشتر با مسائل ملی خود آشنا بشوند. وسلام

مردمک نوروز جمعه 5 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:17


امیدورام در سال جدید بینش درست و تصمیمات زیبا
داشته باشیم و سرشار از تکاپو و امید زندگی کنیم .
نوروز مبارک :)

ان شاء الله...

باب سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:29 http://only-babi.blogsky.com/

سلام
استعداد شاعری داری قافیه هات هم خوبه فقط یه کم رو وزن کار کن شعر هم زیاد حفظ کن بهت کمک زیادی میکنه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد