ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
شاعری بود که از پشت شقایق به جهان می نگریست
وز پس پرده نقاشی خویش / زندگی را به گل و ماهی و آیینه و آب
به سکوت و شب و دلتنگی تار مرداب / هدیه می کرد و به حیرت
می گفت :
که چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟
و به شبنم و به سیب / و به خورشید و درخت
و شقایق و نگاه دل عاشق یه شب بی تردید
جور دیگر نگریست / جور دیگر پنداشت
جور دیگر سفر چلچله ها را انگاشت
جور دیگر می زیست
معنی زندگیش را چه عجب به شقایق می بست
و چه زیبا می گفت:تا شقایق بر جاست زندگی باید کرد
ولی افسوس که در بطن غریبستان رفت
به سر سفره ی هیچ / و به سان خورشید
پشت یک کوه بلند / به شقایق پیوست
به شقایق پیوست
سلام جالب بود موفق باشی به منم سر بزن
اونش دیگه به خودمون مربوطه
ها ها ها ....
.
.
.
سلام بر شما
بابت سهراب ممنون
عالی بود..............
گاه دلم هوای سهراب می کند...