ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
آمدی جانم به قربانـت ولـی حالا چـرا؟
بیـوفـا حالا که من افتـادم از پا ، چرا ؟
نوشـدارویی و بعد مـرگ سهراب آمـدی
سنگـدل این زودتر میـخواسـتی، حالا چرا ؟
عمر ما را مهلت امـروز و فردا ی تو نیست
من که یک امـروز مهمان توام، فـردا چرا ؟
نـازنیـنـا ما به نـاز تو جـوانـی داده ایـم
دیـگر اکنـون با جوانـان ناز کن، با ما چرا ؟
آسمان چون جمع مشـتاقان پریشان میکند
در شـگفتـم من نمیـپاشـد ز هـم ، دنیا چرا ؟
در خزان هجر گل، ای بلـبـل طبع حزین
خامـشی شـرط وفـاداری بـود ، غـوغا چرا ؟
«شهریـار» بی حبیـب خود نمیکردی سفر
این سـفر راه قیـامـت میـروی ، تنـها چرا ؟
سلام
آمدى جانم به قربانت ولى حالا چرا ؟؟؟؟
بى وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا ؟؟؟؟؟
خوشحالم که این شعر و اینجا مى بینم ! دستتون درد نکنه .
روزاتون یاسمنى
سلام علیکم
ممنون از اینکه به وبلاگ سر زدید
خواهش میکنم قابلی نداشت میشه ۵۰۰ تومان
روزامون یاسمنی؟؟؟؟؟ اوکی!!!